چگونه هارلی دیویدسون کودک درون ما را بیدار می‌کند؟

فهرست عناوین

آیا تا به حال احساس کرده‌اید که در میان روزمرگی‌های زندگی مدرن گیر افتاده‌اید؟ هارلی دیویدسون دقیقاً همین احساس را هدف قرار داده است. تصور کنید در یک روز معمولی، غرق در روزمرگی‌های زندگی مدرن، ناگهان با تبلیغی روبرو می‌شوید که انگار داستان زندگی شماست. تبلیغی که نه از موتورسیکلت، بلکه از رویاهای فراموش شده‌تان حرف می‌زند. از کودکی که روزی در وجودتان پر از شور و اشتیاق بود و حالا پشت میز کار، در اتاقی خاکستری به خواب رفته است.

وقتی برند افسانه‌ای هارلی، داستان زندگی ما را روایت می‌کند

هارلی دیویدسون در تبلیغ “Inner Child” خود، با ظرافتی هنرمندانه و تکنیک‌های پیچیده تبلیغاتی، به سراغ همین کودک درون می‌رود. در این مقاله، پرده از رازهای این شاهکار تبلیغاتی برمی‌داریم و نشان می‌دهیم چگونه یک برند موتورسیکلت توانسته است با عمیق‌ترین لایه‌های احساسی مخاطبانش ارتباط برقرار کند و داستانی را روایت کند که هر کدام از ما می‌توانیم قهرمان آن باشیم.

چرا این تبلیغ متفاوت است؟

هارلی دیویدسون در تبلیغ “Inner Child” فراتر از یک موتورسیکلت می‌رود. این تبلیغ داستان هر یک از ماست – داستان رهایی از قفس‌های خودساخته و بازگشت به آزادی که در کودکی تجربه کرده‌ایم.

استراتژی هوشمندانه برند

  • نمایش زندگی مدرن به عنوان قفسی خاکستری
  • استفاده از نمادهای قدرتمند آزادی
  • پیوند زدن برند با مفهوم عمیق “خود واقعی”

کالبدشکافی تکنیک‌های تبلیغاتی که ذهن شما را تسخیر می‌کند

جادوی بصری: رنگ‌ها حرف می‌زنند

در ابتدای تبلیغ، دنیایی خاکستری و سرد را می‌بینیم. این انتخاب رنگ هوشمندانه، حس محدودیت و اسارت را به مخاطب منتقل می‌کند. اما صبر کنید و ببینید چطور این پالت رنگی به تدریج تغییر می‌کند…

موسیقی که روح را تکان می‌دهد

  • شروع با ریتمی کُند و سنگین
  • تغییر تدریجی به ضرب‌آهنگی پرانرژی
  • اوج‌گیری موسیقی همگام با تحول شخصیت

زوایای دوربین که داستان می‌گویند

نحوه فیلمبرداری در این تبلیغ یک شاهکار است:

  1. نماهای تنگ و محدود در ابتدا
  2. حرکت تدریجی به سمت نماهای باز
  3. استفاده از زوایای پایین به بالا برای القای حس قدرت

نکته طلایی: هر تکنیک در این تبلیغ، بخشی از یک پازل بزرگ‌تر است که در نهایت به یک هدف می‌رسد: ایجاد حس “نیاز به رهایی” در مخاطب.

سفر قهرمانانه – تحلیل صحنه به صحنه‌ای که ذهن شما را تسخیر می‌کند

پویش هارلی دیویدسون ۰۱ - پژمان اژدری

پرده اول: خلق فضای داستان – زندانی در قفس مدرنیته

در این صحنه، تبلیغ با نمایش یک محیط شهری خاکستری و سرد آغاز می‌شود. ما مردی را می‌بینیم که در میان ساختمان‌های بلند و خیابان‌های شلوغ گم شده است. نورپردازی کم و رنگ‌های سرد، حس محدودیت و روزمرگی را القا می‌کنند. صدای پس‌زمینه شهر و موسیقی آرام و سنگین، فضایی خفه‌کننده را ایجاد می‌کنند. این صحنه به خوبی زندگی مدرن و محدودیت‌های آن را به تصویر می‌کشد.

چرا این صحنه آغازین اینقدر قدرتمند است؟

در ابتدای تبلیغ، با فضایی خاکستری و صنعتی روبرو می‌شویم که بازتاب دهنده زندگی روزمره اکثر ماست. تکنیک‌های استفاده شده در این صحنه:

  • پالت رنگی هوشمندانه: استفاده از این رنگ‌ها به طور ناخودآگاه حس یکنواختی، افسردگی و محدودیت را به مخاطب منتقل می‌کند.
    • استفاده از رنگ‌های سرد و خاکستری
    • نورپردازی کم‌رمق و محدود
    • تضاد بصری برای القای حس خفگی
  • زوایای دوربین استراتژیک: این زوایا بر حس تنهایی و گرفتار بودن شخصیت اصلی تأکید می‌کنند و مخاطب را در فضای خفقان‌آور زندگی او قرار می‌دهند.
    • نماهای تنگ و محدود
    • حرکات آهسته دوربین
    • فوکوس روی چهره خسته شخصیت اصلی
  • موسیقی آرام و سنگین: موسیقی با ریتمی کند و ملودی غمگین، بر فضای احساسی صحنه تأثیر می‌گذارد و حس ناامیدی و سرگشتگی را در مخاطب برانگیخته می‌کند.
  • نمادها: در این صحنه، نمادهایی مانند پرنده که بیانگر آزادی و رهایی است، در تضاد با فضای بسته و محدود شهر قرار می‌گیرند و حس اشتیاق به رهایی را در مخاطب تقویت می‌کنند.

نکته کلیدی: این صحنه آغازین دقیقاً همان چیزی است که مخاطب در زندگی روزمره خود تجربه می‌کند – یک قفس طلایی مدرن.

پویش هارلی دیویدسون ۰۲ - پژمان اژدری

پرده دوم: لحظه جرقه – وقتی کودک درون فریاد می‌زند

در این لحظه کلیدی، ناگهان یک موشک کاغذی وارد قاب می‌شود. این موشک نماد رویاها و آرزوهای فراموش شده است. سپس، ما کودکی را می‌بینیم که این موشک را پرتاب کرده – این همان “کودک درون” شخصیت اصلی است. موسیقی تغییر می‌کند و یک صدای رعد و برق شنیده می‌شود، که نشان‌دهنده لحظه بیداری و شروع تغییر است. رنگ‌ها شروع به گرم شدن می‌کنند و نور بیشتری وارد صحنه می‌شود.

چگونه یک صحنه می‌تواند همه چیز را تغییر دهد؟

با ورود کودک درون به داستان، همه چیز دگرگون می‌شود. تکنیک‌های استفاده شده:

  • طراحی صدا و موسیقی: با ورود موشک کاغذی، موسیقی تغییر می‌کند و ریتمی سریع‌تر و پر انرژی‌تر به خود می‌گیرد. همچنین، استفاده از صداهای رعد و برق، حس شوک و هیجان را در مخاطب ایجاد می‌کند.
    • صدای رعد و برق برای ایجاد شوک
    • تغییر ریتم موسیقی
    • استفاده از سکوت‌های معنادار
  • نمادپردازی قدرتمند
    • موشک کاغذی به عنوان نماد رویاها
    • اشک کودک به عنوان نماد احساسات سرکوب شده
    • هواپیمای عبوری به عنوان نماد آزادی

لحظه تحول

شخصیت اصلی در این صحنه با “خود واقعی‌اش” روبرو می‌شود. تکنیک‌های روایی استفاده شده:

  1. تغییر ناگهانی در ریتم تدوین
  2. استفاده از فلش‌بک‌های کوتاه
  3. تغییر زاویه دوربین از پایین به بالا

تأثیر روانشناختی: این صحنه دقیقاً روی نقطه درد مخاطب دست می‌گذارد – حسرت رویاهای فراموش شده.

پویش هارلی دیویدسون ۰۳ - پژمان اژدری

پرده سوم: آغاز سفر – مسیر تحول

در این بخش، ما شاهد شروع سفر شخصیت اصلی هستیم. او شروع به رها کردن نمادهای زندگی محدودکننده‌اش می‌کند – کراوات را باز می‌کند، کت را در می‌آورد، و چمدان را رها می‌کند. صحنه‌ها از فضاهای بسته به فضاهای بازتر حرکت می‌کنند. موسیقی ریتم سریع‌تری پیدا می‌کند و ما حرکت شخصیت را به سمت مناظر طبیعی و جاده‌های باز می‌بینیم. این صحنه‌ها نمایانگر رهایی تدریجی از قیود و محدودیت‌ها هستند.

چرا این بخش از داستان اینقدر گیراست؟

در این مرحله، شاهد شروع سفر قهرمان هستیم. تکنیک‌های روایی:

    • ساختار تصویری
      • حرکت از فضاهای بسته به فضاهای باز
      • افزایش تدریجی نور در صحنه‌ها
      • استفاده از نماهای حرکتی پویا
    • نمادهای تحول: جاده در این صحنه نمادی از مسیر زندگی و چالش‌های آن است. کویری که مرد در آن سفر می‌کند، نمادی از تنهایی و سختی‌های مسیر تحول است. سگ‌های وحشی که به او حمله می‌کنند، نماد ترس‌ها و موانعی هستند که در راه رسیدن به خودشناسی باید با آن‌ها روبرو شود.
      • باز کردن کراوات (رها کردن قیود)
      • رها کردن چمدان (ترک گذشته)
      • حرکت به سمت افق (امید به آینده)

    تأثیر روانشناختی:
    این صحنه با نمایش چالش‌ها و سختی‌های مسیر تحول، حس همذات‌پنداری بیشتری را در مخاطب ایجاد می‌کند. همه ما در زندگی با موانع و ترس‌هایی روبرو می‌شویم که مانع از رسیدن به اهدافمان می‌شوند. این صحنه به ما یادآوری می‌کند که برای رسیدن به آزادی و خودشناسی، باید با شجاعت با این چالش‌ها روبرو شویم و از وابستگی‌های گذشته خود رها شویم.

    پویش هارلی دیویدسون ۰۴- پژمان اژدری

    پرده چهارم: اوج داستان – لحظه رهایی

    این صحنه اوج داستان است. ما شخصیت را می‌بینیم که در ساحل دریا ایستاده، لباس‌های رسمی‌اش را می‌سوزاند و در آب شنا می‌کند. این نمادها نشان‌دهنده پاکسازی کامل از گذشته و تولد دوباره هستند. صحنه‌های وسیع از دریا، آسمان و جاده‌های بی‌انتها نمایش داده می‌شوند. موسیقی به اوج خود می‌رسد و ما شاهد لحظات شادی و رهایی کامل هستیم. آتش‌بازی در آسمان، جشن این آزادی نوین را نشان می‌دهد.

    چگونه هارلی دیویدسون لحظه اوج را خلق می‌کند؟

    در این بخش، شاهد تکامل سفر قهرمان هستیم. تکنیک‌های استفاده شده:

    • تصویرسازی قدرتمند
      • نمایش جاده‌های وسیع و بی‌انتها
      • استفاده از نماهای هوایی برای القای حس آزادی
      • تصاویر دریا و آسمان به عنوان نمادهای رهایی
    • نمادپردازی عمیق
      • سوزاندن کت و کراوات (رها کردن کامل هویت قبلی)
      • شنا در دریا (پاکسازی و تولد دوباره)
      • آتش‌بازی (جشن رهایی و آزادی)
    • موسیقی اوج‌گیرنده و حس شادی و رهایی: در این صحنه، موسیقی به اوج خود می‌رسد و با ریتمی پر انرژی و ملودی شاد، حس پیروزی و آزادی را در مخاطب برانگیخته می‌کند.

    تأثیر روانشناختی:
    این صحنه با استفاده از تصاویر زیبا و موسیقی قدرتمند، حس آزادی، قدرت و شادی را در مخاطب برانگیخته می‌کند. این صحنه به ما نشان می‌دهد که با رها شدن از محدودیت‌ها و پذیرش خود واقعی، می‌توانیم به آزادی و شادی حقیقی دست یابیم.

    پویش هارلی دیویدسون ۰۵

    پرده پنجم: پذیرش نهایی – آشتی با کودک درون

    درک نهایی و پذیرش کودک درون در صحنه پایانی، شخصیت اصلی دوباره با کودک درونش روبرو می‌شود. این بار، به جای نادیده گرفتن، او کودک را در آغوش می‌گیرد. این لحظه نمادی از پذیرش کامل خود واقعی و آشتی با گذشته است. نور گرم و درخشان بر صحنه حاکم است و موسیقی به یک نتیجه آرام و رضایت‌بخش می‌رسد. پیام نهایی “WHATEVER IS IN YOU, IS OUT THERE” به معنای “آنچه در درون توست، در بیرون نمود پیدا می‌کند” ظاهر می‌شود، که ارتباط بین دنیای درون و بیرون را نشان می‌دهد و مخاطب را به کشف و پذیرش خود واقعی‌اش دعوت می‌کند.

    چرا این لحظه پایانی اینقدر تأثیرگذار است؟

    در صحنه پایانی، شاهد اوج داستان و پیام اصلی تبلیغ هستیم:

    • نمادپردازی نهایی: مرد با در آغوش گرفتن کودک درونش، به نوعی با گذشته خود آشتی می‌کند و به تمامیت می‌رسد.
      • دیدار مجدد با کودک درون
      • آغوش گرفتن کودک (پذیرش کامل خود واقعی)
    • تکنیک‌های سینمایی
      • حرکت آهسته دوربین
      • نور درخشان و گرم (حس آرام بخش و رضایت )
      • موسیقی اوج‌گیرنده

    پیام نهایی: “WHATEVER IS IN YOU, IS OUT THERE.”

    این جمله قدرتمند، تمام مفهوم تبلیغ را در خود خلاصه می‌کند:

    1. ارتباط مستقیم با ارزش‌های برند هارلی دیویدسون
    2. تشویق مخاطب به کشف دنیای درون و بیرون
    3. معرفی غیرمستقیم موتورسیکلت به عنوان ابزار این کشف و آزادی

    چرا این تبلیغ اینقدر موفق است؟

    1. ارتباط عاطفی عمیق: با استفاده از داستان‌سرایی قوی، تبلیغ با عمیق‌ترین احساسات مخاطب ارتباط برقرار می‌کند.
    2. نمادپردازی هوشمندانه: هر عنصر در تبلیغ، از رنگ‌ها گرفته تا اشیاء، معنایی عمیق‌تر دارد.
    3. ساختار روایی قدرتمند: استفاده از الگوی سفر قهرمان، مخاطب را در یک سفر احساسی همراه می‌کند.
    4. تکنیک‌های سینمایی برتر: از موسیقی گرفته تا زوایای دوربین، همه در خدمت انتقال پیام هستند.
    5. پیوند هوشمندانه با برند: بدون اشاره مستقیم به محصول، هارلی دیویدسون خود را با مفهوم آزادی و کشف خود پیوند می‌زند.


    نتیجه‌گیری: این تبلیغ نشان می‌دهد که چگونه می‌توان با استفاده از تکنیک‌های پیشرفته تبلیغاتی، یک پیام عمیق و تأثیرگذار را منتقل کرد. هارلی دیویدسون با این تبلیغ، فراتر از فروش یک محصول، یک سبک زندگی و فلسفه را ترویج می‌کند.

    آیا شما هم احساس می‌کنید که کودک درونتان برای ماجراجویی بی‌تاب شده است؟

    تکنیک‌های تسخیر ذهن و جادوی تأثیرگذاری بر مخاطب

    تبلیغ “Inner Child” نه تنها به خاطر داستان زیبا و تصاویر خیره کننده‌اش، بلکه به دلیل استفاده هوشمندانه از تکنیک‌های تبلیغاتی نیز موفق بوده است.

    موسیقی: زبان احساسات در تبلیغ

    در تبلیغ هارلی دیویدسون، موسیقی نقشی فراتر از یک عنصر پس‌زمینه دارد. این عنصر قدرتمند به شکلی هوشمندانه طراحی شده تا احساسات مخاطب را هدایت کند:

    • شروع با ریتم آرام و سنگین (نماد روزمرگی)
    • تغییر تدریجی به ضرب‌آهنگ پویا (همراه با تحول شخصیت)
    • اوج موسیقایی در لحظات رهایی (تقویت حس آزادی)

    نکته کلیدی: موسیقی در این تبلیغ، مانند یک راوی خاموش، داستان تحول درونی را روایت می‌کند.

    نمادپردازی: زبان تصویری برند

    هارلی دیویدسون از نمادهای قدرتمندی برای انتقال مفهوم آزادی استفاده می‌کند:

    1. نمادهای محدودیت:
      • کت و شلوار خاکستری
      • ساختمان‌های بلند
      • فضاهای شهری محدود
    2. نمادهای رهایی:
      • موتورسیکلت (نماد آزادی)
      • جاده‌های باز
      • آسمان بی‌کران
    3. نمادهای تحول:
      • موشک کاغذی (رویاهای کودکی)
      • سوزاندن کت (رها کردن محدودیت‌ها)
      • دریا (تولد دوباره)

    بازی با نور و سایه

    تکنیک‌های نورپردازی در این تبلیغ با دقت طراحی شده‌اند:

    1. ابتدای تبلیغ:
      • نور سرد و خاکستری
      • سایه‌های سنگین
      • فضای محدود بصری
    2. میانه تبلیغ:
      • افزایش تدریجی روشنایی
      • ورود نورهای طبیعی
      • کاهش سایه‌ها
    3. پایان تبلیغ:
      • نور درخشان و گرم
      • فضای باز و روشن
      • حس رهایی و آزادی

    تأثیرات روانشناختی بر مخاطب

    این تکنیک‌ها تأثیرات عمیقی بر مخاطب می‌گذارند:

    • احساسی:
      • ایجاد همذات‌پنداری: با به تصویر کشیدن زندگی روزمره یکنواخت و بی‌روح شخصیت اصلی، مخاطب با او همذات‌پنداری کرده و احساسات او را درک می‌کند.
      • برانگیختن حس نوستالژی: با استفاده از نمادهای کودکی مانند موشک کاغذی و هواپیما، حس دلتنگی و یادآوری رویاهای کودکی در مخاطب برانگیخته می‌شود.
      • القای امید به تغییر: با نمایش سفر تحول شخصیت اصلی و غلبه او بر چالش‌ها، حس توانمندی و امید به تغییر در مخاطب ایجاد می‌شود.
    • شناختی:
      • درک عمیق‌تر پیام برند: این تبلیغ به طور ظریفی به مخاطب القاء می‌کند که هارلی دیویدسون فقط یک برند موتورسیکلت نیست، بلکه نمادی از یک سبک زندگی آزاد و پر ماجرا است.
      • ماندگاری در حافظه: استفاده از داستان‌سرایی قدرتمند، تصاویر سینمایی و موسیقی تأثیرگذار باعث می‌شود که این تبلیغ به راحتی در ذهن مخاطب بماند و برای مدت طولانی در خاطر او حک شود.
      • ایجاد ارتباط معنادار با برند: تبلیغ “Inner Child” با صحبت کردن از احساسات و ارزش‌های عمیق انسانی، ارتباط معناداری با مخاطب برقرار می‌کند. این ارتباط معنادار باعث می‌شود که مخاطب به برند هارلی دیویدسون وفادار بماند و آن را به عنوان بخشی از هویت خود بپذیرد.

    استراتژی‌های تأثیرگذاری

    برند از سه استراتژی اصلی برای تأثیرگذاری استفاده می‌کند:

    1. ارتباط عاطفی:
      • استفاده از داستان‌سرایی قوی
      • تمرکز بر احساسات عمیق
      • ایجاد پیوند شخصی با مخاطب
    2. تحریک حس نوستالژی:
      • یادآوری رویاهای کودکی
      • بازسازی خاطرات گذشته
      • ایجاد حس دلتنگی برای آزادی
    3. القای حس توانمندی:
      • نمایش امکان تغییر
      • تقویت حس خودباوری
      • ترغیب به اقدام

    نتیجه‌گیری: ترکیب هوشمندانه این تکنیک‌ها، تبلیغ را به یک تجربه چند حسی قدرتمند تبدیل می‌کند که فراتر از معرفی یک محصول، با روح و روان مخاطب ارتباط برقرار می‌کند.

    پویش هارلی دیویدسون ۰۶

    پیام اصلی تبلیغ – آزادی واقعی در هارلی دیویدسون

    تحلیل عمیق پیام “WHATEVER IS IN YOU, IS OUT THERE

    این شعار قدرتمند به شکل هوشمندانه‌ای از مخاطب می‌خواهد آنچه را در دل دارد در دنیای بیرون پیدا کند و معنایی ژرف به سفر با هارلی دیویدسون ببخشد. بیایید به لایه‌های مختلف این پیام نگاهی بیندازیم:

    لایه اول: ارتباط با خویشتن

    • کشف دوباره‌ی رویاها و آرزوها: این پیام به ما یادآوری می‌کند که از رویاهایمان غافل نشویم و همیشه دنبال راهی برای تجربه‌شان باشیم.
    • پذیرش کودک درون: با هارلی، مخاطب تشویق می‌شود که همان کودک درون خود را، با تمام شوق و ماجراجویی، به زندگی واقعی بیاورد.
    • شناخت خود واقعی: به دست آوردن این موتورسیکلت، مثل یافتن بخشی از وجود خودمان است که شاید در روزمرگی‌های زندگی به فراموشی سپرده شده باشد.

    لایه دوم: ارتباط با دنیای بیرون

    • تحقق رویاها: تبلیغ هارلی دیویدسون نشان می‌دهد که جهان بیرون جایی برای محقق کردن همه‌ی آرزوهاست.
    • فرصت‌های بی‌پایان: هارلی فضایی از تجربه‌های نامحدود را به تصویر می‌کشد که گویی منتظر مخاطب است تا آن را کشف کند.
    • دعوت به ماجراجویی: این پیام مخاطب را به تجربه‌ی دنیایی وسیع‌تر و پر از ناشناخته‌ها دعوت می‌کند.

    لایه سوم: ارتباط با برند

    • هارلی دیویدسون به عنوان پل ارتباطی: این برند به‌عنوان پلی بین زندگی واقعی و رویاها عمل می‌کند، راهی برای رسیدن به آزادی و رهایی.
    • موتورسیکلت به عنوان ابزار رهایی: هر سوار بر هارلی دیوسن، گویی به سمتی از خود می‌رود که آزادتر و رها‌تر است.
    • برند به عنوان همراه سفر کشف خود: هارلی نه فقط یک موتورسیکلت، بلکه همراهی است برای کشف مسیر واقعی زندگی.

    نکته طلایی: هارلی دیویدسون فقط یک وسیله نقلیه نیست؛ بلکه راهی برای تجربه‌ی آزادی و زندگی به معنای واقعی است.

    درس‌های ماندگار یک شاهکار تبلیغاتی

    در پایان این سفر تحلیلی، به نقطه‌ای می‌رسیم که می‌توانیم درس‌های ارزشمند این تبلیغ را درک کنیم. هارلی دیویدسون با این تبلیغ، مرزهای خلاقیت را درنوردید و نشان داد که چگونه می‌توان یک پیام تجاری را به یک اثر هنری ماندگار تبدیل کرد. این تبلیغ مانند یک فیلم کوتاه، داستانی را روایت می‌کند که در عمق وجود هر بیننده طنین‌انداز می‌شود – داستان رهایی، کشف خود و بازگشت به رویاهای فراموش شده.

    آنچه این تبلیغ را به یک شاهکار تبدیل می‌کند، ترکیب هنرمندانه عناصر مختلف است. از نورپردازی گرفته تا موسیقی، از داستان‌سرایی تا نمادپردازی، همه و همه در خدمت یک هدف واحد قرار گرفته‌اند: ایجاد ارتباطی عمیق و معنادار با مخاطب. این تبلیغ به ما می‌آموزد که گاهی برای رسیدن به قلب مخاطب، باید از مسیر احساسات و خاطرات گذر کرد.
    شاید مهم‌ترین درس این تبلیغ، صداقت در روایت است. هارلی دیویدسون به جای تمرکز صرف بر ویژگی‌های محصول، به سراغ داستانی رفته که در زندگی بسیاری از ما جریان دارد. این برند با شجاعت، مسئله “گم شدن در روزمرگی” را مطرح می‌کند و راه‌حلی امیدبخش ارائه می‌دهد. این صداقت در روایت، باعث می‌شود مخاطب نه فقط محصول، بلکه فلسفه و سبک زندگی برند را بپذیرد.

    در نهایت، این تبلیغ به ما یادآوری می‌کند که بهترین تبلیغات، آن‌هایی هستند که فراتر از فروش محصول می‌روند و به بخشی از فرهنگ تبدیل می‌شوند. آن‌ها داستان‌هایی می‌گویند که سال‌ها در ذهن می‌مانند و الهام‌بخش تغییر می‌شوند. هارلی دیویدسون با این تبلیغ، نه تنها یک موتورسیکلت، بلکه رویای آزادی را می‌فروشد – رویایی که در قلب هر انسانی زنده است.

    نکته پایانی: گاهی یک تبلیغ می‌تواند فراتر از یک پیام تجاری باشد و به آینه‌ای تبدیل شود که در آن، مخاطب تصویری از رویاهای فراموش شده خود را می‌بیند. این همان جادویی است که هارلی دیویدسون در این تبلیغ خلق کرده است.

    درباره نویسنده

    پست‌های دیگر از پژمان اژدری

    خبرنامه مدرسه بازاریابی تهران

    در خبرنامه مدرسه بازاریابی تهران عضو شوید تا مطالب آموزشی، اخبار و اطلاعات  مربوط به دوره‌های آموزشی برای شما ارسال شود.

    سایر مطالب

    دیدگاهتان را بنویسید

    نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *