بازاریابی به فعالیتهایی اشاره دارد که یک شرکت برای ترویج خرید یا فروش یک محصول یا خدمات خود انجام میدهد. بازاریابی شامل تبلیغات، فروش و ارائه محصولات به مصرف کنندگان یا سایر کسب و کارها است و انواع بازاریابی و مارکتینگ برای کمک به این موضوع در دهههای مختلف شکل گرفتهاند.
حرفهایهایی که در بخشهای مختلف بازاریابی و ارتقاء شرکت کار میکنند، به دنبال جلب توجه مخاطبان بالقوه و کلیدی از طریق تبلیغات هستند. با انواع تکنیکهای مارکتینگ و بازاریابی و تبلیغات مخاطبان خاصی را مورد هدف قرار میدهند و ممکن است شامل بهرهگیری از افراد مشهور، عبارات یا شعارهای جذاب، بسته بندی یا طرحهای گرافیکی به یاد ماندنی که در رسانهها باشند.
نکات کلیدی در همهی انواع بازاریابی و مارکتینگ
- بازاریابی به تمام فعالیتهایی که یک شرکت برای ترویج و فروش محصولات یا خدمات به مصرف کنندگان انجام می دهد اشاره دارد.
- در بازاریابی از “آمیختهی بازاریابی” استفاده میشود که به عنوان چهار P یا 4P بازاریابی نیز شناخته میشود. (محصول یا Product، قیمت یا Price، مکان یا Place و ترویج و ارتقا یا Promotion)
- انواع مختلف بازاریابی در گذشته بر تکنیکهای بازاریابی سنتی از جمله تلویزیون، رادیو، ایمیل و استراتژیهای دهان به دهان متمرکز بود.
- اگر چه بازاریابی سنتی هنوز هم شایع است، اما انواع بازاریابی دیجیتال در حال حاضر به شرکتها اجازه میدهد تا در خبرنامه، رسانههای اجتماعی، وابسته و استراتژیهای بازاریابی محتوا شرکت کنند.
- هسته مرکزی انواع مختلف بازاریابی بر شناسایی مشتریان ایده آل برای جلب توجه آنها به خدمات و محصولات شرکت تمرکز دارد.
در ادامه در مورد برترین انواع مارکتینگ که امروزه مورد توجه و استفاده قرار میگیرند صحبت میکنیم.
انواع بازاریابی و مارکتینگ
بازاریابی سنتی (Traditional Marketing)
بازاریابی سنتی به ارتقا نام تجاری از طریق کانالهای آفلاین اشاره دارد که قبل از ظهور اینترنت وجود داشت. به بیلبوردها، بروشورها و شبکههای رادیویی فکر کنید. از آنجا که اطلاعات به راحتی در دسترس نبود، انواع بازاریابی سنتی عمدتا به تاکتیکهای بازاریابی برونگرا مانند چاپ، تبلیغات رادیویی و تلویزیونی و بیلبوردها متکی بود.
بازاریابی برونگرا (Outbound Marketing)
بازاریابی برونگرا به تبلیغات غیرمنتظره و مزاحم مانند تماس تلفنی سرد، ایمیلهای انبوه به لیستهای خریداری شده و تبلیغات چاپی اشاره دارد. این روش بازاریابی به دلیل اینکه پیام را به صورت تحمیلی و صرفا برای افزایش آگاهی از نام برند (Awareness) و بدون توجه به منافع و علایق مخاطب به آنها ارسال میکند، “برونگرا” نامیده میشود.
بازاریابی درونگرا (Inbound Marketing)
از سوی دیگر، بازاریابی درونگرا بجای ایجاد مزاحمت و تجربهی ناخواسته، بر جذب کردن مشتریان متمرکز است. اکثر تاکتیکهای بازاریابی درونگرا، در زیرمجموعهی بازاریابی دیجیتال قرار میگیرند، زیرا مصرف کنندگان قادر به انجام تحقیقات آنلاین هستند و خودشان مسیر سفر خرید را طی میکنند.
بازاریابی درونگرا بر سه ستون استوار شده است: جذب، تعامل و لذت بردن.
هدف اولیه، ایجاد محتوا و تجربیات ارزشمندی است که با مخاطبان شما طنینانداز شود و آنها را به کسب و کار شما جذب کند. سپس از طریق ابزارهای ارتباطی مانند ایمیل، شبکههای اجتماعی و البته تولید ارزش مداوم آنها را به کسب و کار خود مشتاقتر کنید. در نهایت، مسیر را به عنوان یک مشاور و متخصص همدل با مشتری ادامه میدهید تا اعتماد و رضایت کامل آنها را بدست آورید.
بازاریابی دیجیتال (Digital Marketing)
بازاریابی دیجیتال یکی دیگر از روشهای بازاریابی است که در مقابل بازاریابی سنتی قرار میگیرد و از راهها و تکنولوژیهایی برای رسیدن به مخاطب استفاده میکند که به طور سنتی وجود ندارند. این نوع بازاریابی شامل تمام تلاشهای بازاریابی است که به صورت آنلاین وجود دارند. کسب و کارها از کانالهای دیجیتال مانند موتورهای جستجو، رسانههای اجتماعی، ایمیل و وب سایتها برای ارتباط با مشتریان فعلی و آینده استفاده میکنند.
بازاریابی موتور جستجو (Search Engine Marketing)
بازاریابی موتور جستجو یا SEM شامل تمام استراتژیهایی است که کسب و کار شما برای اطمینان از حضور در صفحات نتایج موتور جستجو (SERPs) استفاده میکند. با SEM، شما میتوانید زمانی که یک کاربر کلمه کلیدی خاصی را جستجو کرد، کسب و کار خود را در رتبهی یک یا چند رتبهی بالایی به او معرفی کنید.
دو نوع از انواع بازاریابی موتورهای جستجو عبارتند از بهینهسازی برای موتور جستجو (SEO) در نتایج جستجوی ارگانیک و تبلیغات PPC یا پرداخت به ازای هر کلیک.
برای شروع با SEO، باید با عوامل رتبه بندی موتورهای جستجو آشنا باشید و محتوایی که تولید میکنید را برای موتورهای جستجو بهینهسازی کنید.
نوع PPC یا پرداخت به ازای هر کلیک شامل مناقصه در کلمات کلیدی مدنظر برای قرار گرفتن تبلیغات شما از طریق پلترفرمهایی مانند Google Ads است. همچنین ابزارهای مدیریت تبلیغات برای ایجاد و مدیریت کمپینهای PPC وجود دارد که مورد استفاده قرار میگیرند.
بازاریابی محتوا (Content Marketing)
بازاریابی محتوا یکی دیگر از انواع بازاریابی و یک ابزار کلیدی در بازاریابی درونگرا و دیجیتال است چرا که یکی از بهترین راهها برای جذب مخاطبان هدف شما است. بازاریابی محتوایی شامل ایجاد، انتشار و توزیع محتوا به مخاطبان هدف از طریق کانالهای رایگان و ابزارهایی مانند رسانههای اجتماعی، وبلاگها، فیلمها، کتابهای الکترونیکی و وبینارها است.
در بازاریابی محتوا، هدف این است که به مخاطبان خود در طول سفر خرید مشتری (Customer Journey) کمک کنید.
اول، سوالات متداول و نگرانیهای خریداران خود را قبل از آماده شدن برای خرید شناسایی کنید. سپس یک تقویم محتوایی ایجاد کنید تا به شما در ایجاد و مدیریت محتوا کمک کند. همچنین داشتن یک سیستم مدیریت محتوا (CMS) کمک میکند تا انتشار مطالب برای شما آسان باشد.
بازاریابی رسانه های اجتماعی (Social Media Marketing)
با استفاده از پلتفرمهایی مانند فیس بوک، اینستاگرام، لینکدین و توییتر، برندها میتوانند کسب و کار خود را ترویج کنند و با مخاطبان به صورت شخصیتر ارتباط برقرار کنند. با این حال، در استفاده از رسانههای اجتماعی، دو چیز عامل کلیدی برای موفقیت هستند: محتوای مرتبط و داشتن ثبات.
تقریبا کسی صرفا برای خرید کردن از رسانههای اجتماعی استفاده نمیکند. بنابراین مهم است که ترویج برند خود را با محتوای سرگرمکننده (ولی مرتبط) متعادل کنید. تصاویر و کپشنهای تشویق کننده که مخاطبان شما را به پسندیدن (لایک کردن)، به اشتراک گذاری و اظهار نظر تشویق میکنند، نام تجاری شما را یک قدم به جذب مشتری نزدیکتر میکند.
داشتن ثبات چیزی است که دنبالکنندگان شما را به صفحات شما برمیگرداند. برای آسان کردن انتشار محتوا در تمام پلتفرمها، ابزارهایی وجود دارد که این فرآیند را خودکار و آسان میکنند.
بازاریابی ویدیویی (Video Marketing)
بر اساس یک مطالعه توسط Wyzowl در سال 2021، 87 درصد از بازاریابان می گویند استفاده از ویدئو در استراتژی بازاریابیشان دارای ROI مثبت بوده است. استفاده از ویدئو در کانال یوتیوب، ایمیل، سایت، رسانههای اجتماعی و… می تواند باعث افزایش آگاهی از نام تجاری ، بهبود نرخ تبدیل و فروش بیشتر شود.
برخی از پلتفرمها و اپلیکیشنهای بازاریابی ویدئویی حتی به شما اجازه میدهند تا بر اساس فعالیت خود، سرنخها (لیدها) را تجزیه و تحلیل و امتیازبندی کنید.
ایمیل مارکتینگ (Email Marketing)
ایمیل مارکتینگ، برندها را از طریق ایمیل به سرنخها، چشم اندازها و مشتریان متصل میکند. کمپینهای ایمیلی میتوانند برای افزایش آگاهی از نام برند، تولید ترافیک برای کانالهای دیگر، ترویج محصولات یا خدمات یا افزایش شانس خرید استفاده شوند.
مقررات ایمیل مانند GDPR و قانون CAN-SPAM برندها را ملزم به رعایت شیوههای ایمیل تجاری مسئولانه می کند که به سه اصل خلاصه می شود:
- فقط به افرادی ایمیل بزنید که انتظار دارند از شما بشنوند. یعنی انتخاب کردهاند که برای آنها ایمیل ارسال کنید.
- لغو عضویت را برای مشترکین آسان کنید تا در صورتی که تمایل نداشتند پیامهای بیشتری از شما دریافت کنند بتوانند انتخاب خود را تغییر دهند.
- هنگام برقراری ارتباط شفاف باشید و در مورد اینکه چه کسی هستید و قرار است چه محتوا و پیامهایی برای آنها ارسال کنید توضیح دهید.
با توجه به این موضوع، اولین کاری که باید انجام دهید این است که استراتژی نحوه ساخت لیست ایمیل و دیتابیس مخاطبین خود را تکمیل کنید.
رایجترین روش، استفاده از فرمهای جذب لید در وب سایت شما است. سپس، برای ارسال، ردیابی و نظارت بر اثربخشی برنامهی خود، نیاز به نرم افزار ایمیل مارکتینگ و CRM دارید. برای پیشبرد استراتژی ایمیل مارکتینگ خود و به حداکثر رساندن بهرهوری، ممکن است بخواهید از نرم افزار اتوماسیون ایمیل هم استفاده کنید که ایمیلها را بر اساس شرایط خاص برای مخاطب ارسال میکند.
بازاریابی مکالمهای (Conversational Marketing)
بازاریابی مکالمهای، توانایی مکالمات یک به یک با مخاطبان خود در کانالهای مختلف است. یعنی صحبت با مشتریان آنطور که آنها میخواهند، در زمان و مکان انتخابی آنها. بازاریابی مکالمهای چیزی بیشتر از یک چت ساده است، و به تماس تلفنی، متن، پیام رسانهای نظیر فیس بوک، ایمیل و کانالهای دیگر گسترش مییابد.
در این مدل باید ابتدا کانالها و مکانهایی را که مخاطبان شما در آن قرار دارند شناسایی کنید. چالش اصلی این است که بتوانید در تمام کانالها با سرعت و دقت و خلاقیت مدیریت کنید طوری که بهرهوری شما کاهش پیدا نکند. به همین دلیل مهم است که از ابزارهای بازاریابی مکالمهای مانند صندوق ورودی یکپارچه برای ساده سازی تلاشهای خود استفاده کنید.
بازاریابی همهمهای (Buzz Marketing)
بازاریابی همهمهای یک استراتژی بازاریابی ویروسی است که از محتوای خلاقانه، رویدادهای تعاملی و تاثیرگذاران جامعه و اینفلوئنسرها برای بازاریابی دهان به دهان و پیش بینی برای محصول یا خدماتی که یک برند در حال راه اندازی است، استفاده میکند.
بازاریابی Buzz زمانی بهتر کار میکند که پیام شما زودتر به دست اینفلوئنسرها برسد و برنامه ای برای ایجاد سروصدا برای برند خود داشته باشید.
اینفلوئنسر مارکتینگ (Influencer Marketing)
هدف از اینفلوئنسر مارکتینگ رساندن پیام به یک جامعه موجود از پیروان یک اینفلوئنسر در رسانههای اجتماعی است. اینفلوئنسرها به عنوان کارشناسان در حوزههای خود در نظر گرفته میشوند و وفاداری و اعتماد را در میان مخاطبانی که ممکن است سعی در رسیدن به آن داشته باشید، ایجاد کردهاند.
برای شروع اینفلوئنسر مارکتینگ، ابتدا باید استراتژی بازاریابی خود را ایجاد کنید و تعریف کنید که چه نوع اینفلوئنسری را هدف قرار میدهید. سپس، معیارهایی را برای اینفلوئنسر ایجاد کنید تا اطمینان حاصل شود که با استراتژی و بودجه شما هماهنگ هستند.
عواملی که باید در نظر بگیرند شامل نوع مخاطبین آنها، تعداد مخاطبان و عملکرد فعلی آنها است.
به این ترتیب، شما میتوانید اینفلوئنسر مناسب خود را پیدا کنید و با یکی از راههای زیر با آن تماس بگیرید:
- به صورت دستی در رسانه های اجتماعی آنها را پیدا کرده و ارتباط برقرار کنید.
- از یک پلتفرم اینفلوئنسر مارکتینگ استفاده کنید.
- از یک آژانس مارکتینگ برای انجام تحقیقات و سایر کارها کمک بگیرید.
بازاریابی اکتسابی (Acquisition Marketing)
در تمام انواع مارکتینگ و با هر استراتژی بازاریابی، هدف شما جذب و حفظ مشتری است. با این حال، هر نوع بازاریابی بر روی مرحله خاصی از سفر خرید مشتری تمرکز دارد. بازاریابی اکتسابی بر روی مراحل جذب و تبدیل تمرکز دارد تا مشتریان بالقوه را به سرنخهای واجد شرایط فروش تبدیل کند.
آنچه که این شیوهی بازاریابی را از سایر انواع بازاریابی متمایز میکند این است که فراتر از تیم بازاریابی گسترش مییابد و اغلب شامل همکاری با تیمهای خدمات مشتریان و تیم فروش است. چرا؟ زیرا مشتریان راضی بزرگترین تبلیغ کنندگان محصولات و خدمات شما هستند.
بازاریابی اکتسابی میتواند شامل تعدادی از تاکتیکها و تکنیکها برای تبدیل یک وب سایت به یک موتور تولید سرنخ و لید، از جمله ارائه محصولات فریمیوم، راه اندازی مراکز آموزشی، بهینه سازی نرخ تبدیل و بهینه سازی دریافت لید باشد.
بازاریابی مفهومی (Contextual Marketing)
بازاریابی مفهومی، کاربران آنلاین را با تبلیغات مختلف در وبسایتها و شبکههای اجتماعی بر اساس رفتار آنها در فضای آنلاین هدف قرار میدهد. مهمترین راه برای استفاده از قدرت بازاریابی مفهومی، شخصی سازی است. با استفاده از یک CRM همراه با ابزارهای بازاریابی قدرتمند مانند CTAهای هوشمند، به کاربران سایت اجازه میدهد تا داستان ماجراجویی خود را در سایت انتخاب کنند و اطلاعات مناسب را پیدا کنند و اقدامات مناسب را به طور موثر انجام دهند. بازاریابی مفهومی نیاز به استراتژی و برنامهریزی دارد، برای یادگیری استراتژی و نوشتن برنامه بازاریابی، دورهی آموزش تدوین مارکتینگ پلن مدرسه بازاریابی تهران را به شما پیشنهاد میکنیم.
بازاریابی شخصیسازی شده (Personalized Marketing)
هدف بازاریابی شخصیسازی شده ایجاد یک تجربه بازاریابی مناسب برای هر کاربری است که با برند شما در ارتباط است. موضوعات سادهای مثل اضافه کردن نام کاربر در متن ایمیل یا پیامک یا نمایش محصولات پیشنهادی بر اساس خریدها و رفتارهای گذشتهی کاربر شامل این نوع از بازاریابی است.
بازاریابی شخصیسازی شده نیازمند دریافت و تجزیه و تحلیل اطلاعات بیشتری از مخاطب است و شاید کمی برای مخاطب ترسناک به نظر برسد ولی اکثر مصرف کنندگان با آن مشکلی ندارند اگر تجربه خرید بهتری داشته باشند. یک مطالعه HQ Smarter در سال 2019 گزارش داد که 79 درصد از مصرف کنندگان احساس میکنند برندها بیش از حد در مورد آنها میدانند. با این حال، 90 درصد از آنها هنوز مایل به به اشتراک گذاشتن اطلاعات در مورد رفتار و ترجیحات خود برای یک خرید ارزانتر، آسانتر و لذتبخش تر بودند.
بازاریابی برند (Brand Marketing)
بازاریابی برند یا برند مارکتینگ به معنی شکل دادن به ادراک عمومی برند شما و ایجاد ارتباط عاطفی با مخاطبان هدف خود از طریق داستان سرایی، خلاقیت، طنز و الهام است.
هدف برند مارکتینگ این است که تفکر برانگیز باشد و صحبت در مورد برند شما را افزایش دهد تا نام شما بیشتر به یاد آورده شود و با احساسات مثبت همراه باشد. برای شروع بازاریابی برند، شما باید عمیقا شخصیت خریدار خود و آنچه که با آنها طنین انداز است را به خوبی درک کنید.
همچنین باید موقعیت خود را در بازار و آنچه شما را از رقبایتان متمایز میکند، در نظر بگیرید. بازاریابی برند میتواند به شکل دادن به ارزشهای شما و آنچه که برای آن ایستادهاید کمک کند و به شما برای کمپینهای داستان سرایی کمک کند. در صورتی که نیاز دارید تا در حوزهی برندینگ و برندسازی آموزش ببینید، دورهی آموزش برندسازی مدرسه بازاریابی را به شما پیشنهاد میکنیم.
بازاریابی مخفی (Stealth Marketing)
بازاریابی مخفی زمانی اتفاق میافتد که برندها محصولات یا خدمات خود را به گونهای به مصرف کنندگان نمایش دهند که متوجه نشوند مورد هدف بازاریابی قرار گرفتهاند. به عنوان مثال، هنگامی که شما در حال تماشای یک نمایش تلویزیونی هستید و یک محصول برند را در صفحه یا فیلم میبینید.
قبل از اینکه اینفلوئنسرها تحت مقررات افشای تبلیغات قرار بگیرند، اغلب از بازاریابی مخفی برای تبلیغ محصولات استفاده میکردند. برای اینکه این سبک بازاریابی درست عمل کند، برندها باید فرصتهایی را پیدا کنند که با هویت و ارزشهای برند آنها هماهنگ باشد.
بازاریابی چریکی (Guerrilla Marketing)
بازاریابی چریکی، قرار دادن جسورانه و هوشمندانه نام برند شما در مکانهای فیزیکی با ترافیک بالا برای گسترش آگاهی از نام تجاری شما است. نمونههایی از بازاریابی چریکی شامل تغییر محیطهای شهری در فضای باز، پروموشن و ترویج در زمان برگزاری یک رویداد زنده بدون اجازه از حامیان مالی یا سازماندهندگان است.
بازاریابی چریکی یکی از انواع بازاریابی است که برای جلب توجه گسترده بسیار مقرون به صرفه است، با این حال، ریسک سوتفاهم و برداشت اشتباه توسط مخاطب، موانع قانونی و سایر عواملی که تحت کنترل برند نیستند همیشه در این نوع بازاریابی پررنگ است.
بازاریابی بومی (Native Marketing)
بازاریابی بومی زمانی اتفاق میافتد که برندها تبلیغات خود را با احساس، ظاهر و عملکرد پلتفرمی که تبلیغ را در آن منتشر کردهاند متناسب میکنند. اغلب، برندها با ناشران برای ایجاد و توزیع محتوای تبلیغاتی به مخاطبان خود همکاری میکنند.
هدف بازاریابی بومی این است که با استفاده از تخصص برند و ایجاد تبلیغات غیرمخرب، نرخ تبدیل یا آگاهی از نام برند را افزایش دهد. به عنوان مثال، یک بلاگر حوزهی غذا و آشپزی میتواند یک مهمان از یک مجموعه صنایع غذایی داشته باشد و در مورد محصولات آنها که مورد استفاده قرار میدهد صحبت کند. برای بهرهمندی از بازاریابی بومی، شما باید خودتان به رسانهها دسترسی پیدا کنید یا از طریق یک شبکه تبلیغاتی بومی که به پیدا کردن و تسهیل تبلیغات کمک می کند، بروید.
افیلیت مارکتینگ (Affiliate Marketing)
زمانی که یک کسب و کار به یک فرد یا نام تجاری دیگر، برای هر خرید انجام شده توسط مشتری که توسط آن فرد یا برند معرفی شده است کمیسیون یا پاداش پرداخت کند، افیلیت مارکتینگ یا همکاری در فروش اتفاق افتاده است. این مدل در میان اینفلوئنسرها محبوب است اما همچنین می تواند توسط برندها برای ترویج محصولات یا خدماتی که با خودشان هماهنگ هستند استفاده شود.
اگر در حال حاضر ابزارهای بازاریابی شما عملکرد خوبی دارند، مثلا وب سایت یا شبکههای اجتماعی شما به خوبی لید و سرنخ تولید میکنند، افیلیت مارکتینگ و سیستم همکاری در فروش یک راه عالی برای بهرهبرداری بیشتر از این ابزارها است.
یک محصول یا برند را انتخاب کنید که با آنچه شما میفروشید هماهنگ باشد اما با شما رقابت نکند و آنرا به مخاطبان خود تبلیغ کنید. از طرف دیگر، این یک روش مقرون به صرفه برای گسترش آگاهی از نام تجاری و یک جایگزین خوب برای اینفلوئنسر مارکتینگ است.
شما می توانید از همکاری در فروش برای تولید درآمد بیشتر استفاده کنید و بهترین بخش این است که هر کسب و کار می تواند قوانین خود را هنگام راه اندازی یک سیستم همکاری در فروش طراحی کند.
بازاریابی شراکتی (Partner Marketing)
بازاریابی شراکتی، همچنین به عنوان بازاریابی مشترک (Co-Marketing) نیز شناخته می شود، یک همکاری بازاریابی بین برندها است که در آن در یک کمپین بازاریابی همکاری میکنند و نتایج را به اشتراک میگذارند.
این روش یک ابزار تولید لید عالی است که اجازه میدهد برندها به مخاطبانی که تاکنون در مورد آنها چیزی نشنیدهاند دسترسی پیدا کنند. برای اینکه این شیوهی بازاریابی کار کند، برندها باید در اهداف خود هماهنگ شوند و محصولات یا خدماتی داشته باشند که مکمل یکدیگر باشند و پرسونای مخاطب مشابهی داشته باند.
بازاریابی محصول (Product Marketing)
بازاریابی محصول بسیار بیشتر از آن چیزی است که به نظر میرسد. بازاریابی محصول فقط گرفتن عکسهای محصول و راه اندازی کمپین نیست. بلکه مسیری است برای ایجاد تقاضا برای یک محصول و هدایت آن از طریق جایگاهیابی، پیام رسانی و تحقیقات بازار.
بازاریابان محصول لازم است با تیمهای محصول، فروش و بازاریابی و خدمات پس از فروش همکاری و هماهنگی داشته باشند.
بازاریابی مبتنی بر حساب کاربری (Account-Based Marketing)
بازاریابی مبتنی بر حساب کاربری یک استراتژی رشد متمرکز است که در آن بازاریابی و فروش با هم به منظور ایجاد تجربه های خرید شخصی سازی شده برای حساب های کاربری که از نظر هر دوی این گروه با ارزش هستند، با یکدیگر همکاری می کنند. بازاریابی مبتنی بر حساب کاربری به شما اجازه می دهد تا از همان مراحل اول موارد بدرد نخور و شرکت های بی کیفیت را از سر راه برداشته و مطمئن شوید که بازاریابی و فروش کاملاً در یک مسیر حرکت می کنند. در نتیجه، تیم شما می تواند به پروسه بسیار مهم تعامل و هیجان زده کردن آن حساب های کاربری با ارزش با سرعت خیلی بیشتری بپردازد.
بازاریابی مبتنی بر حساب کاربری به بیزینس شما در ارتباط برقرار کردن با حساب های کاربری با ارزش و کار کردن با آن ها مانند این که هر کدام به خودی خود یک بازار جداگانه هستند کمک می کند. با انجام این کار، در کنار شخصی سازی سفر خرید و تمامی ارتباطات، محتواها و کمپین های مربوط به آن حساب های کاربری، شما نرخ بازگشت سرمایه بهتر و وفاداری مشتری بیشتری را شاهد خواهید بود.
بازاریابی مشتری (Customer Marketing)
بر خلاف بازاریابی اکتسابی که در آن تمرکز بر دستیابی به مشتریان جدید است، بازاریابی مشتری بر حفظ مشتریان موجود شما تمرکز دارد. هدف نهایی این است که مشتریان را با محصول یا خدمات عالی خود راضی نگهدارید و آنها را به هواداران برند تبدیل کنید.
هزینه جذب مشتری جدید بسیار بالاتر از هزینه حفظ و نگهداری مشتریان فعلی است، بنابراین برندها میتوانند از سرمایه گذاری در این نوع بازاریابی به خوبی بهرهمند شوند. با این حال، این روش نیازمند بهبود مداوم تجربه مشتری است، یعنی تصویری که از شما در ذهن مشتری پس از ارائهی محصول یا خدمات بجا میماند.
راههای ساده برای پیادهسازی این مدل از مارکتینگ شامل آسانسازی فرآیند خدمات به مشتری، ارائه خدمات سلف سرویس، مانند پایگاههای دانش آنلاین و نرم افزار خدمات مشتری برای مدیریت و تعاملات خودکار است.
بازاریابی دهان به دهان (Word of Mouth Marketing)
به نظر چه کسی بیشتر اعتماد دارید؟ نظر دوستتان یا برند؟ پاسخ واضح است. به همین دلیل است که بازاریابی دهان به دهان بسیار قدرتمند است. با اینکه نمیتوانید دیگران را مجبور کنید تا در مورد شما صحبت کنند، ولی میتوانید برند خود را در راه درست که باعث می شود دیگران راحتتر در مورد مزایای شما صحبت کنند قرار دهید. برخی از اقدامات که به شما کمک میکنند شامل موارد زیر است:
- ایجاد محتوای قابل اشتراک گذاری و که ارزش وایرال شدن دارند
- ارائه برنامههای ارجاع دهنده و وفادار سازی
- درخواست بررسی پس از ارائه یک محصول یا خدمات توسط مشتریان
بازاریابی رابطهای (Relationship Marketing)
بازاریابی رابطهای نوعی بازاریابی مشتری است که بر پرورش روابط عمیقتر و معنیدارتر با مشتریان برای اطمینان از وفاداری بلندمدت به برند تمرکز دارد.
این شیوه از مارکتینگ بجای تمرکز بر موفقیتهای کوتاه مدت یا انجام فروش، بر ایجاد مشتریانی تمرکز دارد که نام تجاری و برند شما را ترویج میدهند. کلید موفقیت این سبک از بازاریابی، تمرکز بر دلشاد کردن مشتریانی است که همین حالا هم از خدمات شما راضی هستند.
بازاریابی تولید شده توسط کاربر (User-generated Marketing)
بازاریابی تولید شده توسط کاربر زمانی است که کسب و کارها از مخاطبان خود برای مشارکت در بازاریابی استفاده میکنند. استفاده از یک هشتگ خاص در رسانههای اجتماعی یا به اشتراک گذاشتن تصاویر یا فیلمهای مخاطبان با محصول یا خدمات شما و انتشار آن در شبکههای اجتماعیشان میتواند مثالهای خوبی برای این شیوهی بازاریابی باشد. چرا برندها از این روش استفاده میکنند؟ چون بسیار مقرون به صرفه است، ارتباط خوبی با مخاطبان ایجاد میکند و آگاهی از نام برند را افزایش میدهد.
بازاریابی دانشگاهی (Campus Marketing)
مخاطب هدف برخی از برندها، دانشجویان هستند و چه کسی بهتر از همدانشگاهی به آنها بازاریابی میکند؟ بازاریابی پردیس دانشگاهی فرآیند ترویج محصولات یا خدمات به دانشجویان در محوطه دانشگاه است که اغلب توسط سفیران برند انجام میشود.
بازاریابی مجاورتی (Proximity Marketing)
بازاریابی مجاورتی یک استراتژی بازاریابی محلی و بسیار هدفمند است که از مکان کاربران برای نشان دادن تبلیغات مربوط به محصول یا خدمات استفاده میکند. به عنوان مثال، اگر شما در حال عبور از حوالی یک فروشگاه بستنی فروشی هستنید، ممکن است اطلاعیههایی از تخفیف ویژه برای طعمهای خاصی از آن فروشگاه دریافت کنید.
چند روش برای استفاده از بازاریابی مجاورتی وجود دارد:
- چراغ بلوتوث
- وای فای
- کد QR
- Nfc
- ژئوفنسینگ
برندها از این شیوه همچنین میتوانند برای سازماندهی و هدف قرار دادن کاربرانی که خرید نمیکنند یا بررسی رفتار کاربر، استفاده کنند.
بازاریابی رویداد (Event Marketing)
شما یک رویداد برای راه اندازی یک محصول جدید دارید. حالا، چگونه مخاطبان هدف خود را نشان میکنید؟ این بازاریابی رویداد است. این نوع بازاریابی مستلزم این است که برندها برای استراتژی ترویج خود برنامهریزی و پلن داشته باشند، ابزارهای خود را خلاقانه توسعه دهند و کانالهای مناسب برای گسترش اگاهی از برند خود را انتخاب کنند.
یک رویداد، چه یک کارگاه آموزشی باشد، چه سمینار، نمایشگاه یا کنفرانس، به برندها کمک میکند تا به طور مستقیم با مخاطبان هدف خود ارتباط برقرار کنند و روابط پایدار ایجاد کنند.
بازاریابی تجربی (Experiential Marketing)
بازاریابی تجربی شامل رویدادهای حضوری و مجازی، تجربیات و تعاملاتی است که ارتباطات عاطفی پایدار بین یک نام تجاری و مخاطبان هدف آن ایجاد میکند. بازاریابی تجربی یک گام جلوتر از بازاریابی رویداد (ایونت مارکتینگ) است و هدف آن ایجاد تجربه جادویی برای شرکت کنندگان است و معمولا با ارائه چیزی که مخاطبان میتوانند پس از پایان رویداد با خود ببرند (البته به غیر از اطلاعات) همراه است.
با توجه به تحقیقات صورت گرفته، 61 درصد از بازاریابان مورد بررسی گفتند که بازاریابی تجربی یکی از مؤثرترین استراتژیها برای شرکت آنها بوده است.
بازاریابی تعاملی (Interactive Marketing)
بازاریابی تعاملی یک استراتژی بازاریابی مبتنی بر تریگر (Trigger) است که گفتگو بین برند و مخاطبان آن را ایجاد میکند و برند رویکرد خود را بر اساس رفتار کاربر تطبیق میدهد. به عنوان مثال، فرض کنید شما در یک وب سایت کتابفروشی هستید و به دنبال یک کتاب شرح حال هستید. دفعه بعد که وارد سایت میشوید، ممکن است توصیه برای شرححالهای بیشتر از نویسندگان دیگر ببینید. این استراتژی در جایی که مشتریان حضور دارند اجرا میشود و بر اساس نیازهای آنها تنظیم میشود.
بازاریابی جهانی (Global Marketing)
بازاریابی جهانی فرآیند تلاشهای بازاریابی شما برای جذب مخاطبان در مقیاس جهانی است. با این حال، نیاز به تحقیقات بازار زیادی دارد تا مکانی که یک محصول یا خدمات ممکن است به بهترین وجه طنین انداز شود و همچنین نحوهی ارائهی آن برای بهترین بازخورد تعیین شود.
به عنوان مثال، یک شرکت مواد غذایی مستقر در ایران را در نظر بگیرید. اگر تیم تصمیم به گسترش فعالیت به آلمان را بگیرد، ممکن است تغییراتی در آیتمهای منو، بسته بندی، قیمت گذاری و تبلیغات برای بازتاب بهتر مخاطبان در نظر بگیرد.
بازاریابی چند فرهنگی (Multicultural Marketing)
بازاریابی چند فرهنگی، طراحی و اجرای یک کمپین بازاریابی است که افراد را از قومیتها و فرهنگهای مختلف جزو مخاطبان اصلی یک برند قرار میدهد و شامل تحقیقات عمیق برای درک نیازها و ارزشهای این جوامع و کشف پیام مناسب برای طنین انداز شدن با آن گروه است.
بازاریابی آموزنده (Informative Marketing)
بازاریابی آموزنده به نوع پیامی اشاره دارد که بیشتر بر حقایق و کمتر بر احساسات تمرکز دارد. این تاکتیک بازاریابی نشان میدهد که چگونه ویژگیها و مزایای محصول شما، مشکلات مشتریان را حل میکند و با رقبای شما مقایسه میشود.
بازاریابی عصبی (Neuromarketing)
بازاریابی عصبی از علوم اعصاب برای به دست آوردن بینش در تصمیمات مصرف کننده و پیشبینی رفتارها مصرف کننده استفاده میکند. مطالعات بازاریابی عصبی می تواند شامل ردیابی حرکات چشم، تجزیه و تحلیل اسکن مغز و ردیابی عملکردهای فیزیولوژیکی در پاسخ به محرکهای بازاریابی باشد.
بازاریابی متقاعد کننده (Persuasive Marketing)
بر خلاف بازاریابی آموزنده، بازاریابی متقاعد کننده با احساسات کاربران سر و کار دارد. هدف این است که مخاطبان چیزی را احساس کنند، این احساسات را با برند مرتبط کنند و نسبت به انجام یک سری اقدامات تحریک شوند. برای این شیوهی بازاریابی، تکنیکهای بسیاری وجود دارد، از جمله اصل کمبود یا اضافه کردن 0.99 به قیمت، که میتواند به متقاعد کردن مصرف کنندگان برای خرید یک محصول یا خدمات کمک کند.
با این حال، این شیوه تنها در صورتی کار میکند که شخصیت و پرسونای خریدار خود را درک کنید و بدانید که چه چیزی با مخاطبان هدف شما طنین انداز خواهد شد.
بازاریابی علتی (Cause Marketing)
یکی دیگر از انواع مارکتینگ، با بازاریابی علتی، برندها خود را به مسائل اجتماعی متصل میکنند در حالی که کالاهای خود را ترویج میکنند. به عنوان مثال، برند مورد علاقه شما ممکن است تبلیغ کند که خرید از آن برند منجر به کمک مالی به یک موسسه خیریه خاص خواهد شد.
این سبک بازاریابی میتواند فراتر از یک کمپین باشد. هویت برخی از برندها با یک مسئله خاص هماهنگ است. به عنوان مثال، برند جواهرات لوکس Civil میزان ۲۰ درصد از سود خود را به بنیانگذاران و کارآفرینان اهدا میکند. به یاد داشته باشید که اینکار میتواند موقت یا بلند مدت باشد.
قبل از شروع بازاریابی علتی باید به سه سوال پاسخ دهید:
- برند شما بیشتر به چه مسائل و موضوعاتی اهمیت میدهد؟
- چگونه میتوانیم از موضع خود برای حمایت از این مسائل و موضوعات استفاده کنیم؟
- چگونه میتوانیم به مشتریانمان از چشم انداز خود بگوییم و آنها را تشویق کنیم که درگیر موضوع شوند؟
بازاریابی بحث برانگیز (Controversial Marketing)
بازاریابی بحث برانگیز از موضوعات بحث برانگیز برای جلب توجه به کمپینهای بازاریابی استفاده میکند. هدف این نوع از انواع بازاریابی این نیست که مخاطبان را دچار دو قطبیسازی کند، بلکه قرار است توجه آنها را جلب کند و آنها را وادار به ورود به بحث میکند.
جوانب مثبت و منفی برای این رویکرد وجود دارد. از یک طرف، این پتانسیل را دارد که ویروسی شود و اطراف نام برند شما همهمه ایجاد کند. با این حال، این خطر وجود دارد که مشتریان بالقوه را دفع کنید و تاثیر منفی بر تصویر برند خود داشته باشید.
بازاریابی میدانی (Field Marketing)
نام دیگر بازاریابی میدانی، فروش میدانی است که یک شکل سنتی از بازاریابی است و شامل بیرون رفتن و قرار گرفتن در محیط برای ترویج محصولات یا خدمات خود به طور مستقیم به مخاطبان هدف است. میتوانید این کار را با توزیع نمونه محصول، ارائه دموی محصول یا جزوه در یک جامعه هدف انجام دهید.
بهترین نوع بازاریابی چیست؟
هیچ راه درست یا غلطی برای انجام بازاریابی وجود ندارد تا زمانی که با مخاطبان مورد نظر شما ارتباط برقرار کند و بازده سرمایه گذاری را فراهم کند. اکثر شرکتها از ترکیبی از این استراتژیها برای تولید سرنخ و به دست آوردن مشتریان استفاده میکنند.
در نهایت، شما انتخاب میکنید که برای کسب و کار شما بر اساس نوع محصول، جنس مخاطبان و منابع شما در این مسیر، کدام یک از انواع مارکتینگ و بازاریابی منطقیتر است و بازخورد بهتری برای شما خواهد داشت.
منابع برای مطالعه بیشتر:
یک پاسخ
این یک مطلب جامع و کاربردی در زمینه بازاریابی است که به خوانندگان اطلاعات مفید و کاربردی ارائه میدهد. این مطلب به خوبی نشان میدهد که چگونه با استفاده از ابزارها و تکنیکهای مختلف، میتوان به بهبود نتایج بازاریابی دست پیدا کرد.
توضیحات جامع در مورد انواع بازاریابی مانند بازاریابی سنتی، بازاریابی درونگرا، بازاریابی دیجیتال، بازاریابی محتوا، بازاریابی رسانههای اجتماعی و سایر استراتژیهای مدرن بازاریابی، به خوانندگان کمک زیادی میکند تا بهترین راهبردهای بازاریابی برای کسب و کار خود را انتخاب کنند.
درک کلی این مطلب یک منبع ارزشمند و ضروری است که به هر کسی که به دنبال اطلاعات جامع در زمینه بازاریابی میباشد، پیشنهاد میشود آن را مطالعه کند.